روزمرگی های یک وکیل

ساخت وبلاگ
نگاهی به ظاهر آشفته خودم میکنم موهای پریشونم که از زیر روسریم پخش شونه هام شدن دستی که وبال گردنم شده و دردی که تا عمق جونم حسش میکنم. به تخت کناریم که پیرزنیه که پاش شکسته و همراهش با موبایل بازی میکنه. به سرنگی که تو دستمه و لباسای بیمارستان تو تنم زار  میزنه. به تنهاییم نگاه میکنم و بغض خفه ام روزمرگی های یک وکیل...
ما را در سایت روزمرگی های یک وکیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fghodsie1368b بازدید : 227 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 6:36

امروز تولدمه....یک سال به عمرم اضافه شد یا کم؟؟؟امروزم مثل همه روزای دیگه گذشت بدون  هیچ اتفاق خاصی...فقط چند تبریک مجازی   در عوض برای خودم مهم بودم ..دوش گرفتم...لباس شیک پوشیدم و رفتم بیرون...چن تا پاساژو گشتم چیزی باب میلم برای خرید   پیدا نکردم... ولی همین چرخیدن تو پاساز حالمو تا حدودی بهتر کر روزمرگی های یک وکیل...
ما را در سایت روزمرگی های یک وکیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fghodsie1368b بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 6:36

چند روز اخیر تونستم تا حدودی با دستم چند حرکتو خیلی ضعیف انجام بدم. خیلی راحت نیست اما  هر چند خیلی ابتدایی وضعیف میتونم یه کارایی رو انجام بدم ... اما انجام یه سری کارها هنوز برام سخته از قبیل شستن مو، لباس و باید به حالت گربه شور در هر دو مورد اکتفا کنم  برای سه ماه تابستون امروز میخوام برنامه ب روزمرگی های یک وکیل...
ما را در سایت روزمرگی های یک وکیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fghodsie1368b بازدید : 174 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 6:36

از روزهای جمعه هیچ وقت خوشم نیومده.... حس تنهایی و رکود بهم دست میده  و بیشتر میفهمم که تو این شهر کسی رو ندارم . البته دو تا دوست خوب دارم که حضورشون تو زندگیم نعمت بزرگیه اونم تو این شهر یخ زده  امروز ازون روزهاییه که شهر پر از گردوغباره... بادهای خاک و گرما رسان ........ طبیعتا منی که جمعه رو روزمرگی های یک وکیل...
ما را در سایت روزمرگی های یک وکیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fghodsie1368b بازدید : 170 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 6:36

امروز تصمیم گرفتم سحر خیز بشم تا بتونم به کل کارام برسم. یه صبحانه مختصر خوردم و ازخونه زدم بیرون اما خب خیلی دل و دماغ نداشتم و کلی فکرای اعصاب خورد کن تو ذهنم پر شده بود.وقتی رسیدم دیدم هیچ جا باز نیست و کل شهر مثل روز جمعه تعطیله و کرکره همه جا پایینه دوستمم هنوز دفتر نیومده بود.یه تماس با افسر روزمرگی های یک وکیل...
ما را در سایت روزمرگی های یک وکیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fghodsie1368b بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 6:36

از خونه بیرون میام، از گرمای هوا کمتر شده و باد خنکی هر از گاهی صورت آدم رو نوازش میده به راننده تاکسی میگم فلان مسیر میرم اما از اشاره سر میفهمم گذرش به اون ورا نمی افته  ناچارا پیاده میشم وبدون انتظار برای تاکسی دیگه، به سمت آرایشگاه راه می افتم. به رسم همیشه  یقین برام حاصل میشه که هیچ تاکسی تو روزمرگی های یک وکیل...
ما را در سایت روزمرگی های یک وکیل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fghodsie1368b بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 27 تير 1396 ساعت: 6:36